۱۳ صنف سینمایی در ایران با صدور بیانیهای با نظارت صدا و سیما بر شبکه خانگی نمایش مخالفت کردند.
پیشتر ۱۳ صنف دیگر سینمایی هم در بیانیه جداگانهای مخالفت شان را با طرح نمایندگان مجلس اعلام کرده بودند.
۲۶ نماینده مجلس ایران در قالب طرح یک اصلاحیه، به دنبال افزودن تبصرهای به قانون مرتبط با وظایف وزارت ارشاد بودند که بر اساس آن تأکید شده: "صدور هر گونه مجوز نظارت بر فرآیند تولید و پخش کلیه برنامه های رادیویی و تلویزیونی از جمله ساختارهای مستند، مسابقات، انیمیشن، سریال، برنامه های گفتگومحور و ترکیبی برعهده سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است."
ما اصناف سینمائی از مسئولین و دلسوزان این عرصه می خواهیم که با جلوگیری از این اشتباه تاریخی، مخاطبان شبکه های داخلی را به سوی رسانه های خارجی سوق ندهند و به ایجاد بی ثباتی و فرار سرمایه گذاری مشروع از این حوزه فرهنگ و هنر دامن نزنند.»
انجمن صنفی کارگردانان سینما(کانون کارگردانان)
انجمن صنفی تهیه کنندگان سینما (اکت)
انجمن صنفی فیلمنامه نویسان
انجمن صنفی بازیگران
انجمن صنفی فیلمبرداران
انجمن صنفی تدوینگران
انجمن صنفی صدابرداران و صداگذاران
انجمن صنفی کارگردانان مستند
انجمن مدیران تولید
انجمن صنفی چهره پردازان
انجمن صنفی برنامه ریزان و دستیاران کارگردان
انجمن صنفی دستیاران فیلمبردار
انجمن مدیران و دستیاران تدارکات
علی ای حال برای دانلود قانونی فیلم های شبکه خانگی به سایت گیتی مووی مراجعه کنید.
نقد از اقای محمدعلی محمدپور:
هفت و نیم ساخته نوید محمودی اثری ساده و جمع وجوری ست که در هفت اپیزود سکانس پلان ساخته شده محمودی که همیشه قصه پردازی و پرداخت به بحران های فردی و اجتماعی مسئله اش بوده در هفت نیم به دختران ایرانی و افغانی پرداخته دخترانی که با آینده ای مشخص که جمعه شب مراسم عروسی شان است اما هر کدام به نوعی درگیر مسئله ای هستند، نکته حائز اهمیت در شکل گیری قصه وحدت محتوایی و ایجاد بحران ست، بحرانی که به صورت انسجام یافته باعث می شود فیلمساز شکل روایی اثرش را درست و به قاعده مطرح کند ، در شمایل کلی انگار محمودی هفت فیلم کوتاه را بهم چسبانده است اما آن چیزی که از محتوا و زیرساخت قصه پدید آمده باعث شده داستانک های کوتاه به شکلی مجزا کنار هم قرار بگیرند روند هفت داستان با ایده مشترک توانسته اثر را به یک فیلم دغدغه مند تبدیل کند ، هفت دختر ایرانی و افغانی در فیلم داریم که هر کدام شان با یک بحران سرو کار دارند و محمودی توانسته در یک اثر هفتاد دقیقه ای به مسائلی مثل ازدواج اجباری، کودک همسری، تجاوز، خشونت خانگی و گواهی سلامت بکارت بپردازد از همین جهت با یک اثر اجتماعی مواجه ایم اثری که می کوشد تا دختران را به عنوان یک جنس آسیب پذیر در مواجهه با خشونت های مردانه نشان بدهد البته که پرداختن به مسائل و مشکلات دست و پاگیر زنان و نشان دادن مرد سالاری موضوعی تازه ای نمی باشد
سوال سادهای که میتوان پرسید این است که آیا سینما فقط عرصه طرح مساله و صرف به تصویر کشیدن سطحی یک گزاره است یا باید قدمی جلوتر رود، احیانا آسیبشناسی کند و به عمق مساله ورود کند؟ فیلم «هفت و نیم» به سراغ سوژههایی رفته که سوژههای حساس جامعه به حساب میآیند و طرح آنها هم میتواند جنجالبرانگیز باشد اما به طور مشخصی از سطحی بودن رنج میبرد. برادران محمودی که پنجمین یا ششمین تجربه مشترک سینماییشان را جلوی دوربین بردهاند، کارنامهشان نشان از دغدغهمندی آنها دارد منتهی به نظر میرسد اشکالاتی در فیلمسازیشان وجود دارد.
این دو برادر که خود اهل افغانستاناند و اقامت در ایران را تجربه کردهاند عمدتا در آثارشان به تجربههای زیستی خودشان یعنی مشکلات مهاجران افغان در ایران میپردازند. مولفهها و المانهایی در فیلمهای محمودیها میتوان پیدا کرد که در عمده آثار تکرار میشوند. یکی از آنها وجه شاعرانه و رومانتیک فیلمهاست که با رفتوآمدهای جشنوارهای عمدتا به پاشنه آشیل فیلمسازی آنها تبدیل شده است. این شاعرانگی غیرسینمایی از عنوان فیلمها شروع میشود و به خود فیلمها تسری پیدا میکند. تا آنجا که گویی بعضی فیلمها صرفا برای رسیدن به یک صحنه ساخته شدهاند. در دو فیلم «چند متر مکعب عشق» و «شکستن همزمان بیست استخوان» این اشکالات به طور واضحی دیده میشود.
در واقع هفت بخشی بودن، بیش از هر چیز عیانکننده ناتوانی سازندگانش است که به خاطر حساسیتها و خط قرمزها یا نخواستهاند یا نتوانستهاند به مسائلی که طرح میکنند بپردازند.
«هفت و نیم» با ساختار اپیزودیکش هم به نظر میرسد صحنه پایانیاش بیش از هر چیز محرک مهم ساختنش بوده. تصویری از هفت زوج که همه جمعه قرار است خانه بخت بروند. همین بهانهای میشود که موقعیت هفت دختر افغان و ایرانی که هر کدام در آستانه ازدواج با مشکلات مهمی درگیرند و دچار آشفتگی و استیصالاند را ببینیم. اما همه اپیزودها صرفا چند شبهموقعیت هستند که حداکثر طرح بحثی حساس از جامعهاند. موضوع آنجاست که طرح بحث در سینما، حتی اگر این بحثها موضوعهای حساس بکارت، ترنسها و کودک همسری باشند بهخودی خود هیچ امتیازی برای فیلم محسوب نمیشوند. سینما عرصه پرداخت و چگونگی روایت کردن است نه فقط طرح «چه»های نیمه و ناقص.
میتوان گفت کار برادران محمودی بیش از هر چیز به روزنامهنگاری شباهت دارد. اگر در نظر بگیریم فیلمهای قبلی این دو برادر مثل مطلب یک ستون روزنامه بودهاند که یکی دو خط جالب داشتهاند و بقیهاش خواندنی نبوده، در فیلم «هفت و نیم» نه تنها حتی اندازه یک ستون روزنامه نیست بلکه بیشتر شبیه خواندن تیترهای یک روزنامه است بدون اینکه چیز خاصی دستگیرمان شود.
در واقع هفت بخشی بودن، بیش از هر چیز عیانکننده ناتوانی سازندگانش است که به خاطر حساسیتها و خط قرمزها یا نخواستهاند یا نتوانستهاند به مسائلی که طرح میکنند بپردازند. بنابراین محمودیها ترجیح میدهند از هر کدام سکانس پلان کوتاهی را به نمایش بگذارد و بهراحتی رهایش کنند بروند سراغ بعدی. این گریز به فیلمساز اجازه میدهد ادای مسالههای مختلف داشتن دربیاورد اما در عین حال هیچ حرف مهمی نزند. یک دوربین سرگردان که دقایقی را دور یکی دو تا آدم میچرخد تا صحنه کات بخورد.
موضوع آنجاست که طرح بحث در سینما، حتی اگر این بحثها موضوعهای حساس بکارت، ترنسها و کودک همسری باشند بهخودی خود هیچ امتیازی برای فیلم محسوب نمیشوند. سینما عرصه پرداخت و چگونگی روایت کردن است نه فقط طرح «چه»های نیمه و ناقص.
به عنوان مثال در اپیزود نیلوفر هیچ منطقی درباره اینکه چرا نیلوفر باید مساله مهم زندگیاش را در گاوداری محل کار پدرش طرح کند وجود ندارد. البته چند بار در دیالوگ گفته میشود که پدر در خانه هیچ وقتی برای صحبت ندارد اما این اصلا توجیه خوبی نیست. بیش از هر چیز به نظر میرسد این لوکیشن و موقعیت گاوداری است که به مذاق فیلمساز خوش آب و رنگ آمده و تنوع به قصهاش بخشیده. از این که بگذریم بازی بازیگران در مواردی خیلی بد است. مثلا به بازی دختران اپیزود راحیل اگر نگاه کنیم بازیها به شدت مصنوعی و سطحی هستند. موضوع خودکشی راحیل ابدا به یک موقعیت بحرانی تبدیل نمیشود و بیشتر به یک شوخی بیمزه نوجوانانه شباهت دارد.
اگر «هفت و نیم» را با نمونههای مشابهش (از نظر ساختار) در سینمای سالهای اخیر جهان مثلا دو فیلم «قصههای وحشی» و «تصنیف باستر اسکراگز» مقایسه کنیم ناتوانی «هفت و نیم» بیشتر عیان میشود. در این دو فیلم، هر اپیزود موقعیتهایی به شدت درگیرکنندهای دارند که حتی برای رفتن به اپیزود بعد نمیتوانیم ازشان دل بکنیم درحالیکه شبهموقعیتها در «هفت و نیم» آنقدر سستاند که ارتباط حسی با آنها برقرار نمیکنیم. نکته دیگر این است که این فیلمها اصراری بر ایجاد اشتراک تحمیلی در موضوع و ایده ندارند. آنها چند موقعیت پیچیده را با هنر تصویر به نمایش میگذارند که بعد از شکلگیری فرم ممکن است ما را ناخودآگاه به کشف نقاط اشتراک اپیزودها هم برسانند اما در «هفت و نیم» اشتراکات تحمیلی و باسمهای هستند.
در پایان مجددا باید این را تکرار کنم که برادران محمودی از بسیاری فعالان سینمای ایران، آدمهای دغدغهمندتری هستند منتهی در پرداخت قصهها و به تصویر درآوردن آن مشکل جدی دارند. انگار این لعاب شاعرانگی و روشنکفرزدگی بیش از هر چیز حجاب فیلم خوب ساختن آنها شده. بهنظر میرسد اگر محمودیها به جای مضمونزدگی به سمت کار جدیتر با دوربین و روایت قصههای قوی بروند، از رفت و آمد زیاد به جشنوارهها و جشنوارهای ساختن خلاص شوند، شاهد فیلمهای بسیار جدیتر و موفقتری از آنها خواهیم بود.